جدول جو
جدول جو

معنی نفع طلب - جستجوی لغت در جدول جو

نفع طلب
سود خواه نفع جو
تصویری از نفع طلب
تصویر نفع طلب
فرهنگ لغت هوشیار
نفع طلب
سودپرست، سودجو، نفع پرست
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(وَ فُ)
سودجو. نفعپرست
لغت نامه دهخدا
(دِ شِ کَ)
طالب نام. نامجو. جویای نام. که جویا و خواستار شهرت و آوازه است. شهرت طلب
لغت نامه دهخدا
(دِ فَ)
گدا. آنکه قوت و غذا از دیگران می طلبد، که پی کسب رزق و تأمین معاش شود، مال دوست. پول پرست. مقابل نام طلب
لغت نامه دهخدا
(نَ طَ لَ)
عمل نفعطلب. رجوع به نفعطلب شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از نفع طلبی
تصویر نفع طلبی
سود خواهی نفع جویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نان طلب
تصویر نان طلب
نکه نان خواهد، آنکه درپی کسب روزی است، مال دوست پول پرست، گدا
فرهنگ لغت هوشیار
نام خواه نامجوی آنکه طالب نام وشهرت است شهرت طلب: چنین پاسخ آوردمنذربراوی که ای پرهنرخسرونامجوی، طالب مقام ومنصب، شجاع دلاور، روزدهم از هر ماه جلالی
فرهنگ لغت هوشیار
سودپرستی، نفع جویی، نفع طلبی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تنوع جو، تحول جو
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سودجو، نفع طلب، منفعت پرست
فرهنگ واژه مترادف متضاد